جواب معرکه
موضوع: صحنه ورود یک موش به خانه
مقدمه: موش حیوانی ، معمولا اکثر ما از آن میترسیم، خود من یکی از آنها هستم.
بدنه:ساعت سه بعد از ظهر بود روی مبل نشسته بودم که خش خشی حس کردم سرم را بالا آوردم ولی چیزی ندیدم پس بیخیال شدم و مشغول کارم شدم اما چند لحظه بعد باز همان صدا را شنیدم با این تفاوت که این بار موش بزرگ و قهوهای رنگی را دیدم که دارد وارد خانه می شود.
بدنه:پا به فرار گذاشتم و تا میتوانستم جیغ زدم و از طرفی هم از چشمان گشاده شده ی از فرط تعجب موش خنده ام گرفته بود گویی نمی داند چرا این قدر داد و فریاد راه انداخته ام.
بدنه:اما کنجکاو شدم ببینم چه میکند پس نشستم و آماده باش بودم که اگر نزدیک شد بتوانم زود در بروم اما آن نگاهی به سمت چپ کرد و سپس سمت راست و در انتها کمی به جلو آمد و به سمت آشپزخانه دوید و پشت یخچال قایم شد و من هر چه دنبال او و یا ردی از او گشتم پیدا نکردم و آن روز این گونه در دفتر خاطراتم ثبت شد.
نتیجه: پس بهتر است ترس هایمان را رفع کنیم و با آنها کنار بیاییم چون ممکن است روزی با آنها رو برو شویم و مثل خر در گل فرو بریم.